برق عشق
پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:, :: 8:52 :: نويسنده : kltd and m3
شاعر زن میگه : سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:, :: 9:1 :: نويسنده : kltd and m3
توچون خورشید پنهانی که پیدا میشوی گاهی و در چشمان من تصویر زیبا میشوی گاهی به پشت ابر چشمانم مشو پنهان که پیدایی که از شرق نگاه من هویدا میشوی گاهی چنان غرقم میان اشک چشمانت که پنداری تو آن رود خروشانی و دریا میشوی گاهی سر خود بر نمیدارم من از آغوش چشمانت ز بس ای ماه رخشانم دلارا میشوی گاهی چه زیبا خلوتی دارم میان گلشن حسنت که در باغ خیال دل فریبا میشوی گاهی چنان دل برده ای از من که در تصویر چشمانم به پیش یوسف چشمم زلیخا میشوی گاهی ترا میخواهم ای مهر فروزانم در این عالم که در هر انجمن محبوب دلها میشوی گاهی
شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, :: 19:35 :: نويسنده : kltd and m3
در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟ مثل آرامش بعد از یک غم ، مثل پیدا شدن یک لبخند مثل بوی نم بعد از باران ، در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟ من به آن محتاجم ! به ادامه مطلب بروید ادامه مطلب ... پنج شنبه 11 خرداد 1391برچسب:, :: 19:4 :: نويسنده : kltd and m3
یکی از دوستام با یه دختر خیلی پولدار دوست شده بود و تصمیم داشت هر طور شده باهاش عروسی کنه، تو یه مهمونی یه دفعه از دهنش پرید که ۵ ساله دفتر خاطرات داره و همه چیزشو توش می نویسه، دختره هم گیر داد که دفتر خاطراتتو بده من بخونم!! از فردای اون روز نشستیم به نوشتنه یه دفتر خاطرات تقلبی واسش! من وظیفه قدیمی جلوه دادنشو داشتم، ۱۰ جور خودکار واسش عوض کردم، پوست پرتقال مالیدم به بعضی برگاش…، چایی ریختم روش و گل گذاشتم لای برگه ها و… اونم تا میتونست خودشو خوب نشون داد و همش نوشت از تنهایی و من با هیچ دختری دوست نیستمو خیلی پاکم و اصلا دنبال مادیات نیستم و فقط انســــانیت برام مهمه و … بعد از یک هفته کار مداوم ما و پیچوندن طرف، دفتر خاطرات رو بُرد تقدیم ایشون کرد… دختره در ایکی ثانیه دفتر خاطرات رو بر فرق سرش کوبید و گفت: منو چی فرض کردی؟ اینکه سالنامه ۱۳۹۰ هست!! تو ۵ ساله داری تو این خاطره می نویسی؟ و اینگونه بود که دوست من هنوز مجرد است.سه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:, :: 22:43 :: نويسنده : kltd and m3
نویسید به دیوار سکوت
عشق سرمایه هر انسان است بنشانید به لب حرف قشنگ حرف بد وسوسه ی شیطان است و بدانید که فردا دیر است واگر غصه بیاید امروز تا همیشه دلتان در گیر است پس بسازید رهی را که کنون تا ابد سوی صداقت برود و بکارید به هر خانه گلی که فقط بوی محبت بدهد
پنج شنبه 4 خرداد 1391برچسب:, :: 17:13 :: نويسنده : kltd and m3
پروردگار محترم احتراما، نظر به اينكه طي بررسي هاي به عمل آمده توسط اينجانب، علي رغم تمام نعمات و افاضات حضرتعالي در مراحل مختلف زندگي به اين حقير، به جايي نرسيده و موجبات شرمساري نسل بشريت را فراهم آورده ام. متمني است پيرو تبصره سوم بند اول قرارداد آفرينش، مورخ 1/1/1 منعقده فيمابين ابرجد اينجانب - مشهور به آدم - و حضرتعالي، استفاي اين حقير را از مقام انسانيت بپذيريد. بديهي است من بعد اينجانب هيچ گونه مسئوليتي در قبال انساني بودن رفتار و گفتار خويش را نخواهم پذيرفت. مستدعي است در صورت نياز به اخذ حيات، لطفا مراتب را هرچه سريعتر به اطلاع حضرت عزرائيل برسانيد. قبلا از نعمات بی شایان شما کمال تشکر را دارم.
آخرین مطالب
پيوندها
|
|||
![]() |